برای شهدای تفحص
۱
می گفت: ستاره خفت ، بر می گردم
وقتی که سحر شکفت بر می گردم
سر تا سر خاک جبهه رو باید گشت
دنبال کسی که گفت : بر می گردم
۲
تو سرخ و سپید می شوی می دانم
سیبی که رسید می شوی می دانم
انگار که بو برده ای از باغ بهشت
آخر ـ تو شهید می شوی ـ می دانم!
۳
نا گاه نویدی آمد و او را برد
پرواز سپیدی آمد و او را برد
هر بار که رفت با شهیدی برگشت
این بار ـ شهیدی آمد و او را برد!
+ نوشته شده در هجدهم اسفند ۱۳۸۴ ساعت توسط سعید حدادیان
|